بازاریابی عصبی چیست؟

آیا تاکنون دوست داشته اید، دنیا را از دید دیگران ببینید؟ آیا تاکنون دوست داشته اید طرز فکر دیگران را بخوانید و از آن مطلع شوید؟ شاید برایتان در نگاه اول خواندن این جملات تعجب بر انگیز باشد؛ اما می دانید چند نفر از مردم روی زمین از سر کنجکاوی دوست داشته اند این کار را انجام دهند. اگر در دسته این افراد بوده اید، پیشنهاد می کنیم ادامه مقاله بازاریابی عصبی را از دست ندهید.

بازاریابی عصبی، نیاز این روزهای بازار

این روزها بازاریابی سنتی جایگاه خود را میان عموم مردم از دست داده است. برای این که بتوان یک بازاریابی درستی نسبت به فروش یک محصول خاص داشت، نیاز است تا از متدهای جدید استفاده کرد. در دنیای امروز دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی اینترنتی حرف اول را می زند. برای این که بتوان به اهداف تعیین شده رسید، نیاز است تا از متدها و نیازهای روز جامعه آگاهی کاملی را داشت. وقتی که اسمی از بازاریابی عصبی به میان می آید، تنها در ارتباط با یک روش خاص برای رسیدن اهداف تعیین شده در حوزه فروش و یا ارتقا کسب و کار صحبت نمی شود. در واقع بازاریابی عصبی را می توان تلفیقی از دو علم مختلف دانست. این روش با ترکیب علم بازاریابی و علم عصبی به وجود می آید. این روش به سبب مزایای بی شماری که دارد، این روزها توانسته طرفداران زیادی را جذب خود نماید.

منظور از بازاریابی عصبی چیست؟

پیشرفت علم و تکنولوژی تاثیر فراتر از حد تصوری را توانست بر روی چگونگی انجام بازاریابی بگذارد. بازاریابی عصبی یا نورو مارکتینگ سعی می کند، یک تفسیر درستی را نسبت به امواج مغزی داشته باشد. از فناوری FMI و EEG برای تفسیر داده های مغزی هر شخصی استفاده می شود. شاید این سوال برایتان به وجود آید که چه نیازی به استفاده از این روش وجود دارد تا زمانی که می توان از بازاریابی سنتی استفاده کرد؟ در پاسخ باید بگوییم در بازاریابی به شیوه مستقیم و سنتی نیاز به تحلیل داده ها وجود دارد. تحلیل داده هایی که از مخاطبان در طی یک مدت زمان مشخصی به دست می آید، باید توسط یک کارشناس خبره و کاربلد در این حوزه صورت گیرد. همین موضوع سبب می شود تا هزینه و زمان زیادی صرف تحلیل یک سری از داده ها شود. دانشمندان سعی می کنند با تکنولوژی های موجودی که در دست دارند، از تکنیک های مختلفی برای افزایش فروش شرکت ها و مجموعه های مختلف استفاده کنند. بازاریابی عصبی یا نورو مارکتینگ نوعی عکس برداری از مغز است. در این تکنیک سعی می شود تا با عکس برداری از مغز دلیل و تصمیم هایی که مشتری از خرید یک محصول می گیرد را درک کند. به این وسیله می توان در سریع ترین زمان ممکن و بدون نیاز به تحلیل داده ها، به اطلاعات مهمی از سلایق و علاقه مندی های مخاطبان مختلف دست پیدا کرد. در این عکس برداری مشخص می شود که به هنگام خرید کدام قسمت از مغز تحریک می شود.

تفاوت بازاریابی دیروز و امروز

در سال های دور و به دلیل نبود تکنولوژی، بسیاری از برندهای معتبر کشور اقدام به تبلیغ برند خود از طرق مختلفی کردند. یکی از این روش ها تبلیغات بنری در سطح شهر بود. این روش بسیار هزینه بر بود و نتیجه 100 درصدی نیز نداشت. از این رو بسیاری از مجموعه ها به فکر یک راه جایگزین برای تبلیغ برند خود بودند تا مجبور نباشند بودجه زیادی را برای تبلیغات خود در نظر بگیرند. استخدام بازاریاب نیز از دیگر روش ها بود. در این روش یک فرد به صورت فیزیکی به نقاط مختلف شهر می رفت و تبلیغات لسانی انجام می داد. به این روش نیز ایرادات بسیار زیادی وارد بود؛ چرا که نمی توانست آن طور که باید و شاید نتیجه مطلوبی داشته باشد. روش نوظهوری که می تواند نتیجه 99 درصدی داشته باشد و مدیران را به اهداف خود برساند، بازاریابی عصبی است. در این روش تمایلات خریداران به درستی شناخته می شود و علایق مصرف کننده محصول نیز مشخص می شود. مزیتی که این روش نسبت به بازاریابی سنتی دارد در این است که بسیار کم هزینه است و نتیجه مطمئن تری دارد. اگر می خواهید به درستی به اطلاعات مخاطبان خود دسترسی پیدا کنید تا بتوانید تحلیلی با کم ترین خطا داشته باشید، می توانید از بازاریابی عصبی استفاده کنید.

چه ایراداتی می توان به بازاریابی سنتی وارد کرد؟

بسیاری از فروشندگان یک تفکر غلطی را دارند و همین موضوع سبب می شود تا نتوانند در فروش محصولات خود موفق باشند. فروشندگان عادت دارند در خصوص محصول خود توضیح بیش از اندازه ای را به خریداران بدهند. همین موضوع سبب می شود تا خریداران هیچ تمایلی به خرید آن محصول نداشته باشند. همیشه این موضوع را به یاد داشته باشید که توضیح بیش از اندازه نشانه ضعف است. اکثر فروشندگان موفق به این موضوع پی برده اند و از بازاریابی های مدرن مانند عصبی استفاده می کنند. همیشه این موضوع را به یاد داشته باشید که تعریف و تمجید بیش از اندازه هیچ تاثیری را بر روی فروش آن نخواهد داشت. به جای این کار باید سعی کنید ذهن مشتری خود را بخوانید و به نیازهایی که او دارد پاسخ دهید. در صورتی که به درستی ذهن مخاطبانتان را بخوانید 80 درصد راه فروش را به درستی طی کرده اید.

به هنگام بازاریابی عصبی به چه نکاتی باید توجه داشته باشید؟

تا به این جای مقاله در مورد بازاریابی عصبی صحبت شد. با توجه به تاثیری که این نوع بازاریابی می تواند بر روی فروش بگذارد، نیاز است با اصول آن آشنایی کاملی را داشته باشید. در صورت آشنا بودن با این موارد می توانید در این زمینه موفق عمل کنید. در ادامه این مقاله در مورد این نکات توضیحاتی را ارائه می دهیم.

تضاد و تناقض را به خوبی نشان دهید.

ذهن انسان به تضادها .واکنش سریعی را نشان می دهد. به طور مثال در صورتی که یک ماشین قرمز و یک ماشین سفید در کنار یک دیگر قرار داشته باشند، ذهن به خوبی متوجه این موضوع می شود و به آن واکنش نشان می دهد. فروشندگان از این تکنیک می توانند برای بزرگ کردن یک محصول خاص استفاده کنند و آن را در سریع ترین زمان ممکن به فروش برسانند.

برانگیختن احساسات

یکی از مهم ترین عواملی که می تواند ذهن را تحریک به خرید محصولی نماید، موضوع برانگیختن احساسات فرد است. متخصصان بازاریابی سعی می کنند با برانگیختن حواس پنج گانه اطلاعات را به مغز فرد بفرستند. در این روش متخصصان سعی می کنند حواس پنج گانه فرد را درگیر کنند. ایجاد شدن یک حس مانند نفرت، دوست داشتن و… می تواند فرد را ترغیب به خرید نماید.

استفاده از تکنیک سود و زیان

اغلب افراد به خاطر ترس از زیان کردن، دست به خرید محصولات مختلف نمی زنند. شاید برایتان جالب باشید بدانید که به وسیله بازاریابی عصبی می توانید از این طریق نیز کسب درآمد کنید. برای فروش محصولات خود نیاز است تا این مورد را به مشتریان خود یادآوری کنید که در صورت نخریدن محصول مد نظر شما چه عواقبی در انتظار آن هاست. در این صورت مشتریان با پی بردن به زیانی که در انتظار آن هاست، تمایل به خرید آن محصول مشخص را دارند.

اطلاعات محصول خود را تصویر سازی کنید.

مخاطبان به خوبی می توانند تصویر محصولات مختلف را به خاطر بسپارند. شاید توضیح در مورد یک محصول برای مدت زمانی طولانی نتواند در ذهن بماند؛ اما اگر این توضیحات در قالب تصویر باشد امکان ماندگاری آن در ذهن دو برابر می شود. از این تکنیک نیز می توانید در بازاریابی خود استفاده کنید.  

تاریخچه بازاریابی عصبی

این اصطلاح برای اولین بار در سال 2002 توسط آقای آل اسمیت در دانشگاه هلند مطرح شد. بعد از این مدت زمان اساتید سرشناس دیگری روی این نظریه کار کردند و توانستند آن را هر روز نسبت به روز قبل تکمیل کنند. ناگفته نماند این نظریه در اوایل سال 1990 توسط یک دانشمند به نام جرالد زالتمن ارائه شد.

آینده بازاریابی عصبی

شاید اگر تاکنون از این روش استفاده نکرده اید، این سوال برایتان به وجود آمده باشد که آینده این نوع بازاریابی چیست؟ آیا استفاده از این روش بین همه فروشندگان همه گیر خواهد شد؟ در پاسخ باید بگوییم بله. با توجه به پیشرفتی که علم و تکنولوژی در سال های اخیر داشته است احتمالا در آینده نه چندان دور بسیاری از فروشندگان از این روش استفاده می کنند. با توجه به این تفاسیر می توان آینده روشنی را برای این نوع بازاریابی در نظر گرفت. این روزها در انواع حوزه های مختلفی از این بازاریابی مدرن استفاده می شود. به طور مثال در طراحی و بسته بندی محصولات مختلف می توان از بازاریابی عصبی استفاده کرد. برای طراحی و بسته بندی محصولات می توان از تجربه کاربران استفاده کرد. در این صورت می توان محصولات را در بسته بندی های مختلفی که مخاطب پسند باشد، طراحی کرد.