هوش تجاری ، نقطه عطف موفقیت

حتما از دیدن هوش تجاری بسیاری از افراد موفق متعجب شده اید و به دنبال دانستن این موضوع هستید که آن ها، چطور توانسته اند در زمینه کاری خود موفق باشند. اگر هر راهی را رفته اید اما نتوانسته اید به چیزی که مد نظرتان است برسید، با ما تا انتهای این مقاله همراه باشید. اگر جزء افرادی هستید که فکری کاملا سنتی را دارید و به نوعی با تکنولوژی بیگانه هستید، تقریبا رشد در کسب و کارتان باید در حد یک رویا برایتان باقی بماند. با توجه به رشدی که تکنولوژی و اینترنت در چند سال اخیر داشته است، بسیاری از افراد سعی می کنند از آن ها برای تحلیل و آنالیز کسب و کار خود و رقبایشان استفاده کنند. در این میان هوش تجاری یک جایگاه بسیار ویژه ای را میان مردم پیدا کرده است. اگر برای اولین بار است که اسم هوش تجاری به گوشتان خورده است، پیشنهاد می کنیم از جای خود تکان نخورید و قسمت بعدی این مقاله را به دقت مطالعه نمایید. BI مختصر شده عبارت Business Intelligence است. معادل فارسی این عبارت را می توان هوش تجاری دانست. هوش تجاری یک روند مبتنی بر تکنولوژی است. با استفاده از این فرایند مدیران مجموعه های مختلف می توانند داده ها را تحلیل کنند و بر اساس این داده ها یک تصمیم گیری و استراتژی درست نسبت به بیزینس خود داشته باشند. اطلاعات و استراتژی که مدیران مجموعه با استفاده از هوش تجاری به دست می آورند، میان کارمندان خود به اشتراک می گذارند. کارمندان توسط این اطلاعات می توانند یک دیدگاه درستی را نسبت به آینده شغلی خود داشته باشند.

چرا باید از هوش تجاری استفاده کنیم؟

شاید این سوال برایتان به وجود آید که چرا باید از هوش تجاری استفاده کنیم؟ چه نیازی به صرف هزینه و انرژی وجود دارد تا بتوانیم از این طریق اطلاعات را جمع آوری و آن ها را تجزیه و تحلیل کنیم. به خاطر داشته باشید؛ زمانی یک کسب و کار می تواند موفق عمل کند که اطلاعاتی درست نسبت به بازار کار و اهداف خود داشته باشد. شرکت هایی که در حوزه فروش موفق عمل کرده باشند به خوبی با این موضوع آشنا هستند و سعی می کنند از ابزارهایی که در دست دارند، نهایت استفاده را ببرند. مدیرانی که از BI استفاده نمی کنند، نمی توانند اطلاعاتی دقیق را از بیزینس خود داشته باشند. نتیجه این ناآگاهی و نداشتن اطلاعات باعث شکست بیزینس در آینده نه چندان دور می شود. در صورتی که نمی خواهید کسب و کار شما حالتی ایستا را داشته باشد، باید خود را با نیازهای روز جامعه همگام کنید. برای این که مدیران بتوانند درست تر تصمیم بگیرند، باید از اطلاعات و دانش های قبلی خود نیز در راه تجزیه و تحلیل داده استفاده کنند. فراموش نکنید تجربه یک عنصر بسیار ارزشمند می باشد. اگر می خواهید با یک تیر چند نشان بزنید و اشتباهات قبلی خود را تکرار نکنید نیاز است از تجربیات خود در کنار داده های به دست آورده نهایت استفاده را کنید. آزمون و خطا یکی از مواردی است که بسیار از مدیران ناآگاه برای پیدا کردن بهترین استراتژی از آن استفاده می کنند. در این روش، مدیران به جای استفاده از تکنولوژی و هوش تجاری شروع به امتحان کردن روش های مختلف برای پیدا کردن بهترین روش می کنند. شاید در دهه اخیر این روش یک روش مناسب بود اما این روزها که علم باعث آسان شدن بسیاری از امور شده است، انجام همچین کاری بیهوده و البته زمان بر خواهد بود.

مزایای هوش تجاری در چیست؟

اگر تاکنون همچنان قانع نشده اید که از هوش تجاری استفاده کنید، با دانستن مزایای این روش عزم خود را برای استفاده کردن از این روش جزم می کنید. اولین مزیت استفاده از این روش را می توان ارتقای فروش دانست. تحلیل داده های مشتریان می تواند اطلاعاتی درست را در خصوص نیازمندی های مشتریان و مخاطبان هدف در اختیار مدیران قرار دهد. در صورتی که بدانید مشتریان هدف شما به چه چیزی علاقه مند هستند و به آن نیاز دارند می توانید یک استراتژی درست و اصولی را برای فروش آن محصول و یا خدمت خود در نظر بگیرید. بهبود فرایند تصمیم گیری درست، اصولی با کم ترین درصد خطا را می توان از دیگر مزیت های این روش دانست. با داشتن اطلاعات درست در خصوص تمامی مشتریان و بازار هدف فرایند تصمیم گیری آسان تر از همیشه می شود. امکان شناسایی نقاط ضعف کسب و کار را می توان از دیگر مزایای هوش تجاری دانست. در صورتی که اطلاعات درستی در دست داشته باشید، می توانید با استفاده از آن ها موانعی که در راه فروش و یا کسب و کار شما وجود دارند را شناسایی کنید. نتیجه همچین کاری رشد روز افزون کسب و کار شما می شود. پیدا کردن اطلاعات درست از رقبا را می توان مزیت دیگر کسب و کارها دانست. در صورتی که بتوانید در خصوص رقبای خود تحقیق کنید و داده هایی درست را به دست آورید می توانید به درستی نسبت به بازاری که در آن قرار دارید، یک استراتژی درست و اصولی را بچینید. دانستن نیاز روز بازار از مهم ترین مزایای استفاده از هوش تجاری می باشد. نیازی که امروز جامعه دارد میتواند با نیاز فردای جامعه متفاوت باشد. برای این که بتوان در امر فروش موفق بود نیاز است تا دانش به روزی داشت.

قدم های هوش تجاری

برای این که بتوانید اطلاعات و داده هایی درست را پیدا کنید، نیاز است تا با قدم هایی که در این مسیر باید طی کنید، آشنایی داشته باشید. در ادامه در مورد تک تک این قدم ها اطلاعاتی را در اختیارتان قرار می دهیم. اولین قدم را می توان داده کاوی دانست. در داده کاوی نیاز است تا از پایگاه داده، آماری درست را در خصوص قسمت های مختلف هر کسب و کاری به دست آورد. به دست آوردن این اطلاعات و آمار باعث می شود تا در ادامه مسیر استراتژی هایی درست را انتخاب کرد. گزارش دهی قدم دوم در این مسیر پر پیچ و خم است. آمارهایی که در قسمت داده کاوی به دست آمده است باید با دیگر اعضای مجموعه به اشتراک گذاشته شود. در این صورت با دانستن نظرات افراد مختلف می توان یک تصمیم گیری درست و به دور از هرگونه اشتباهی را گرفت. مقایسه داده های به دست آمده با داده های قدیمی. در صورتی که این داده ها با یک دیگر مقایسه شوند می توان به درستی نقاط ضعف و قوت را پیدا کرد؛ علاوه بر این مورد می توان در خصوص عملکردی که قبلا مجموعه داشته است مطلع شد. دانستن این مورد می تواند مانند چراغ راهی باشد که مدیران بتوانند یک استراتژی و عملکردی مناسب را نسبت به آینده بیزینس خود داشته باشند. به تصویر کشیدن داده ها را می توان چهارمین قدم دانست. در این مرحله نیاز است تا اطلاعات به دست آمده را به تصویر کشید. بازگو کردن داده های به دست آمده به زبانی ساده. اطلاعات و داده های به دست آمده را باید به شکلی کاملا ساده، قابل فهم و به دور از هرگونه گزافه گویی بیان کرد. در این حالت دیگران نیز می توانند نسبت به موضوعات مطرح شده آگاهی پیدا کنند.

تفاوت های هوش مدرن با جدید

در سالیان گذشته ابزارهایی که در هوش تجاری از آن ها استفاده می شد، حالتی سنتی و کاملا قدیمی را داشتند. مدل قدیمی هوش تجاری رویکردی از بالا به پایین را داشت. در این رویکرد پاسخ تمامی پرسش هایی که مطرح می شد حالتی استاتیک را داشت. در صورتی که فردی در خصوص این گزارش ها پرسشی را داشت، درخواست او به پایین صف منتقل می شد و برای پیدا کردن جواب پرسش مجدد این چرخه باید طی می شد. بزرگ ترین ایرادی که می توان به این روش وارد کرد این بود که افراد نمی توانستند در لحظه برای سوالات خود پاسخ درستی را پیدا کنند و در ارتباط با آن تصمیم گیری داشته باشند. نقطه مقابل این روش را می توان هوش تجاری مدرن و یا جدید دانست. در این روش پیدا کردن پاسخ پرسش ها در سریع ترین زمان ممکن صورت می گیرد. در نتیجه نیازی نیست فرد مدت زمانی طولانی را برای تصمیم گیری منتظر بماند.

بهبود داده های به دست آمده

برای این که بتوانید اطلاعات دقیق تر و شفاف تری را داشته باشید، نیاز است تا فرایندهایی که به وسیله هوش تجاری به دست آورده اید را به درست ترین حالت ممکن پیاده سازی کنید. باید از اطلاعات معتبر و با کیفیتی که در دست دارید، استفاده کنید. در صورتی که داده های شما با کیفیت باشند می توانید یک استراتژی درست و اصولی را برای ادامه راه کسب و کار خود در نظر بگیرید. در صورتی که به درستی داده های خود اطمینان نداشته باشید، نتیجه کار نیز مطلوب نخواهد بود. استفاده نکردن از روش و ابزارهای گران را می توان از دیگر مباحثی دانست که باعث می شود تا داده و اطلاعات به دست آمده، بهبود پیدا کنند. ممکن است این تصور را داشته باشید که در صورت استفاده از ابزارهای گران می توانید بهترین راه حل را پیدا کنید. در صورتی که این یک تصور کاملا غلط است. ساده ترین راه در واقع بهترین راه است.